وَفَدَینَاهُ بِذِبْحٍ عَظِیمٍ

تا مسیرم به در خانه ات افتاد حسین ـ ـ ـ خانه آباد شدم، خانه ات آباد حسین

وَفَدَینَاهُ بِذِبْحٍ عَظِیمٍ

تا مسیرم به در خانه ات افتاد حسین ـ ـ ـ خانه آباد شدم، خانه ات آباد حسین

وَفَدَینَاهُ بِذِبْحٍ عَظِیمٍ
بایگانی

چشمهای خرابه روشن شد،السلام علیک سر،بابا


چشمهای خرابه روشن شد،السلام علیک سر،بابا

 می پرد پلک زخمیم از شوق،ذوق کرده است این قدر بابا


در فضای سیاه دلتنگی،چشمهایم سفید شد از داغ

 سوختم،ساختم بدون تو،خشک شد چشم من به در بابا


این سفر را چگونه طی کردی؟،با شتاب آمدی تنت جا ماند

 گاه با پای نیزه می رفتی،گاه گاهی به پای سر بابا


از نگاهم گدازه می ریزد،اشک نه خون تازه می ریزد

 سینه آتشفشانی از داغ است،دخترت کوه خون جگر بابا


گوشه ی این قفس گرفتارم،شور پرواز در سرم دارم

 تکه ای آسمان اگر باشد،قدر یک مشت بال و پر بابا


شعله ور شد کبوتر بوسه،سوخته شاخه ی لبان تو

 خیزران از لبان شیرینت،قند دزدیده یا شکر بابا؟


شام سر تا به پا همه چشمند،قد و بالای من تماشا شد

 من شهید نگاه می باشم،کشته ی این همه نظر بابا


دارم از داغ کوچه می گویم،باغ آتش بهشت پهلویم

 با تمام وجود حس کردم،مادرت را به پشت در بابا


قدری آغوش عمه پوشیدم،کاش می مردم و نمی دیدم

 یا که معجر بده همین حالا،یا که امشب مرا ببر بابا


عمه در قحط غیرت یک مرد،بین طوفان سنگ و زخم و درد

 خم به ابروش هم نمی آورد،شیر زن بود شیر نر بابا


طعنه ها قد کمانی اش کردند،تیر شد در نگاهشان هر بار

 تا به من خیره شد نگاه سنگ،سینه ی او شده سپر بابا

  • محسن اسلامی نیا

نظرات  (۱)

سلا

احسنت

اسم شاعر رو هم بنویسی ممنون میشم.
منتظر اشعار دیگر برای شبهای دیگر محرم عاشقی هستم
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی